۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

نماز جمعه تهران در میان گاز اشک آور، باتوم برقی تهدید و ارعاب

از دیشب همش تو این فکر بودم که از کجا، چطوری و با چه ترتیبی برم به نماز جمعه این هفته تهران به امامت آقای رفسنجانی. راستش آخرین نماز جمعه ای که رفته بودم مربوط به اویل انقلاب بود که با پدرم رفتم و امام جمع اش هم آیت الله طالقانی بود. (یادش خیر)
ساعت حدود 12.30 از مترو خ انقلاب پیاد شدم که برم به صف نماز گزاران. خیلی شلوغ بود همه و همه بودند. خیل عزیم مردم و نیروهای گارد و پلیس ضد شورش...
به حدود خ 16 آذر که رسیدم دیدم مردم نمیتونند جلوتر برند. متوجه شدم که راهها رو بستند و قصد ممانعت از برگزاری نماز رو دارند و یا اینکه نمیخواند مردم بیشتری بتونند به خیل عظیم بقیه افرادی که اونجارفته بودند بپیوندند. بالاخره همونجا متوقف شدم. ولی یکهو صدای شلیک گاز اشک آور شنیده شد و یورش پلیس ضد شورش به مردم بی دفاعی که گوشه خیابون ایستاده بودند...
به زن مرد و پیر و جوون رحم نمیکردند. خود من هم ار باطوم های پلیس در امون نموندم و از سه ناحیه هدف اصابت قرار گرفتم. شانس آوردم خانم مسنی جلوی پلیس ها سد ایجاد کرد و کمک کرد تا بتونم خودم رو نجات بدم و به ایستگاه مترو برگردم.
تو ایستگاه مترو انقلاب شاهد بودم بچه 10 ساله ای روی دست مادرش بود که به نحو بیرحمانه ای بهش حمله شده بود و خون از سر و دماغش جاری شده بود.


خدایا انتقام من و بقیه رو از خامنه ای و مسببین بگیر
آمین

۲ نظر:

  1. اقا ما هم حسابی کتک خوردیم فقط توی صورت میزدند بی شرفا

    پاسخحذف
  2. نماز جمعه این هفته یادآور نماز های مسجدالقصی بود

    پاسخحذف